در باب یک راه خردمندانه؛ عشق بر جای نفرت!

برتراند راسل از جمله برجسته‌ترین فیلسوفان تاریخ جهان است. او در عین‌ حال به عنوان یکی از فعالان برجسته در حوزه کنش‌های صلح‌طلبانه نیز به شمار می‌آمد.

راسل با این‌که یک ریاضیدان برجسته بود و فلسفه را به صورت حرفه‌ای دنبال می‌کرد اما دغدغه‌های صلح‌طلبانه‌ی جدی داشت و حتی در این راستا زندانی هم شد. او به دنبال مخالفت با جنگ جهانی اول از دانشگاه اخراج شد و به مدت پنج ماه زندانی بود.

راسل در صلح‌دوستی خود چنان جدی بود که حتی در سنین سالمندی نیز از کنش‌های مدنی دست بر نمی‌داشت. او در ۸۹ سالگی در یک تظاهرات ضد فعالیت‌های هسته‌ای در لندن شرکت کرد و در پی آن، هفت روز زندانی شد.

همچنین در راه‌انداختن کمپین علیه آدولف هیتلر نقش برجسته‌ای داشت و علی‌رغم تمایلات سوسیالیستی، به استبداد در شوروی نیز به صورت جدی انتقاد کرد.

این اشاره‌های بسیار اجمالی و کوتاه به فعالیت‌های اجتماعی اشراف‌زاده‌ی بریتانیایی باید تا حدی روشن سازد که با چه شخصیت ویژه‌ای سروکار داریم.

شخصیتی که صلح و رواداری را شعار نمی‌دهد بلکه آن‌ها را زندگی کرده است و برای تحقق آن‌ها تلاش کرده است.

بر این اساس است که می‌توان سخنان مداراجویانه را از کسی مانند او بسیار جدی‌تر گرفت.

او از جمله در ویدئویی که در اواخر عمرش از او ضبط شده است تاکید می‌کند که عشق خردمندانه است و نفرت ابلهانه.

راسل در توضیح این ادعای خود به این اشاره می‌کند که جهان مدام در حال پیوسته‌شدن است و در جهانی به‌هم‌پیوسته، نفرت‌ورزی نسبت به یکدیگر به معنای استقبال از مرگ است.

به گفته راسل ما بایستی یاد بگیریم که در جهانی به‌هم‌پیوسته، کسانی هم وجود دارند که نه تنها مانند ما نمی‌اندیشند بلکه ما عقاید آنان را دوست نداریم. اما در عین‌ حال ما در این دهکده جهانی با آنان هم زندگی می‌کنیم.

بر این اساس است که رواداری یک کنش خردمندانه است چون به آسایش و آرامش انسان‌ها یاری می‌رساند.

بدیهی است که این ایده برتراند راسل درباره ایران نیز صادق است؛ ایران هم کشوری است با باورها و مذاهب و فرهنگ‌ها و عقاید و ایده‌های متکثر در حوزه‌های مختلف و گوناگون. ایرانیان برای یک آسایش و آرامش ملی راهی جز رواداری و مدارای ملی ندارند.