برای دانشآموختگان رشته فلسفه در ایران و علاقهمندان عمومی ادبیات فلسفی، حمید عنایت بیشتر با ترجمهاش از کتاب «فلسفه هگل»، اثر والتر استیس، مشهور است. اما این پژوهشگر که متأسفانه فقط پنجاه سال عمر کرد، از ترجمه و تألیف آثار متعددی از خود به جا گذاشت. با این حال، یک نگاه کلی به عناوین آثارش و از جمله همین کتاب «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر»، علاقهی او را به اسلامگرایی و آنچه که تجدد فکر اسلامی و شیعی میخواند، نشان میدهد.
حمید عنایت از خانوادهای روحانی بود. گفته میشود که پدرش بر اثر اصلاحات دوران رضاشاه، لباس روحانیت را کنار گذاشت و محضرداری میکرد. مانند اغلب نخبگان ایرانی، عنایت سوابقی با حزب توده داشت و باز چنان که یک الگوی کلی و بسیار تکرار شونده در میان نخبگان ایرانی آن سالهاست، پس از جدایی از حزب توده به جریانهای اسلامگرا تقرب پیدا کرد. او سمپات با محمد مصدق و جبههی موسوم به ملی بود و به نظر میرسد که به مرور، به اصل خانوادگی خود که دیانت اسلام بود، بازگشته باشد. در بخش یاد و سپاس در انتهای مقدمهای که عنایت بر کتاب خود «اندیشهی سیاسی در اسلام معاصر» مینویسد، مرتضی مطهری را «متفکری اصیل و خلاق و مسلمانی به تمام معنی انساندوست» معرفی میکند و میآورد: «اگر دوستی اینجانب با مرحوم مرتضی مطهری استاد فلسفهی اسلامی دانشگاه تهران نبود، اندیشهی اصلی این کتاب به خاطرم خطور نمیکرد.»
اندیشهی اصلی کتاب، مروری کلی بر دلالتهای سیاسی سنت اسلامی بود؛ یعنی بازتابی از دلبستگیهای سیاسی مرحوم عنایت و بسیاری از همفکران همنسلاش. آنها که عمری تحت سیطرهی حکومتی تجددخواه و توسعهگرا به سبک اروپایی زندگی کرده بودند، نسبت به میراث اسلامی خوشگمان بودند و تصور میکردند با احیاء فکر اسلامی و با تأکید بر نواندیشی و تجدد داخل پارادایمهای اسلامی، میتوان انتظار دورانی درخشانتر داشت. خود او در مقدمه بر «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر» مینویسد: «… این کتاب آنقدرها که به اندیشههای اسلامی میپردازد به اندیشههایی که مسلمانان طبق برداشت خود عرضه داشتهاند نمیپردازد. منظور آن است که به اندیشههای اسلامیای میپردازد که در جامهی اصطلاحات و مقولات رسمی فقه و کلام و سایر معارف اسلامی بیان شده، هرچند ممکن است بسیاری از آنها غیرسنتی و غریب و نامعهود بنماید.» به عبارت دیگر، او در این کتاب نه چندان بر آن عده که تحت عنوان «روشنفکر دینی» یا «نواندیش دینی» مشهور شدند متمرکز بوده است که بر روحانیت نواندیش و تجددخواه. نمونه این روحانیت از جمله نعمتالله صالحی نجفآبادیست که در انتهای کتاب به ابدعات او داخل فقه اسلامی و اندیشهی شیعی پرداخته میشود. نعمتالله صالحی نجفآبادی خود از روحانیت سیاسی بود که در استقبال از رهبری دینی و سیاسی آیتالله خمینی پیشتاز بودند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تنها دستاوردشان تاکید بر مشروعیت زمینی (دموکراتیک) ولایت فقیه بود. صالحی نجفآبادی از جمله با کتاب «شهید جاوید» خود در دههی چهل مشهور شد که در آن با نقد تصور سنتی شیعه از «علم غیب امامان معصوم» تلاش میکرد ثابت کند حسینبن علی با محدودیتی که علم هر انسان متعارف دارد و با لحاظ درایت سیاسی و شجاعت آیینی، قدم در راه شهادت گذاشته است. عنایت در همین کتاب توضیح میدهد که چطور تفسیر صالحی نجفآبادی از قیام «سیدالشهداء» در میان دو موضع قرار میگیرد: موضع شیعیان سنتی در خصوص برخورداری امام از علم غیب و موضع اهل سنت در تخطئهی حرکت حسبنبن علی علیه خلافت اموی.
از این رو، برای مخاطبان فارسیزبان امروزی، مرور کتاب «اندیشهی سیاسی در اسلام معاصر» شاید بیش از آنکه عنوان جامع آن ادعا میکند سند خوبی برای پژوهش در فکر خود عنایت و همنسلان او باشد. کتاب پنج قسمت دارد با عناوین ۱. تشیع و تسنن: تعارض و توافق ۲. بحران خلافت ۳. اندیشه حکومت اسلامی ۴. ناسیونالیسم، دموکراسی و سوسیالیسم و ۵. نظری به تجددخواهی شیعه.
اصل کتاب به زبان انگلیسی نوشته شده و بهاءالدین خرمشاهی که در جهتگیری فکری- سیاسی همسو با عنایت بوده است، آن را به فارسی برگردانده است. برای آنها که به یاد میآورند حدود دو دهه پیش، بهاءالدین خرمشاهی به عنوان منتقد مواضع عبدالکریم سروش (ملقب به نواندیش دینی) در حلقهی مجلهی کیان ظاهر میشد، نوع تفکر و مواضع عنایت را هم بهتر درک خواهند کرد. به طور خلاصه، عنایت از مکلاهای خوشبین به سازمان روحانیت شیعه و بخش به اصطلاح نوگرای آن بوده است.
چاپ اول این کتاب، یک سال پس از درگذشت مولف در سال ۱۳۶۱ بر اثر سکتهی قلبی در یک پرواز هوایی و با همت انتشارات خوارزمی انجام گرفته (دیماه ۱۳۶۲) و چاپ دوم آن در تیرماه ۱۳۶۵ منتشر شده است.
حمید عنایت، زاده ۸ شهریور ۱۳۱۱ در تهران – درگذشته ۳ مرداد ۱۳۶۱ پژوهشگر، نویسنده و مترجم برجسته ایرانی در حوزه علوم سیاسی و فلسفه سیاسی بود. او تحصیلات خود را در دانشگاه تهران آغاز کرد و در آنجا مدرک کارشناسی خود را از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دریافت کرد. به دلیل کسب رتبه اول، بورسیهای برای ادامه تحصیل در خارج از کشور دریافت کرد و در دانشگاه لندن به تحصیل پرداخت.
دیگر آثار مهم او شامل «تاریخ طبیعی دین» دیوید هیوم، «سیاست» ارسطو، «عقل در تاریخ» هگل، و «قیصر و مسیح» ویل دورانت هستند. او همچنین نویسنده کتابهایی مانند «تاریخ اندیشهها و نهادهای سیاسی در ایران و اسلام» و «اسلام و سوسیالیسم در مصر» بود.
حمید عنایت به عنوان استاد در دانشگاه تهران و پس از آن در دانشگاه آکسفورد فعالیت داشت و محمدعلی کاتوزیان، مبلغ محمد مصدق و جبههی ملی، از ستایشگران او بوده است. او در سوم مرداد ۱۳۶۱، در جریان پروازی از فرانسه به انگلستان، بر اثر سکته قلبی درگذشت و پیکرش در قبرستان مسلمانان شهر آکسفورد به خاک سپرده شد.